بیست و یک ماهگی آرش جون
فدات بشم عزیزم تو این ماه رفتیم تهران عروسی دایی سعید و زن دایی بهناز، حسابی شیطونی میکردی، با کلی سختی میتونستم یه آرایشگاه برم یا کاری بکنم کلا با شما همه این کارها برام سخت بود ، میخواستم فروشگاه برم نمی شد،
ولی خیلی ناز شده بودی عزیزم با اون بلوز سفید و پاپیون مشکی حسابی خوشگل شده بود
اینم چند تا عکس از عروسی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی