هفت ماهگی عزیز دلم که خیلی با نمک شده
آرشی مامان ،شما اول هفت ماهگی واکسن زدی ، بخاطر واکسنت عزیز و خاله حمیده و عرفان جون و عاطفه جون اومدن خونه ما ، آخه شما خیلی بد واکسنی و خیلی تب میکنی و پاهات هم خیلی درد میکرد اصلا نمی تونستی تکونش بدی ، با خاله حمیده شب بهت قطره استامینوفن دادیم الهی بگردم اینقدر از مزه قطره بدت میومد که همه رو با شیری که خورده بودی برگردوندی ، خیلی اذیت شدی فدات شم
عزیز دلم شما هفت ماهگی به سرعت سینه خیز میری و هر جا که فکرشو نمی کنیم هم میری ، ماشاالله خیلی شیطون شدی گلم ، دنده عقب هم خیلی حرفه ای میری ، و بدون تکیه گاه میتونی بشینی
یاد گرفتی که روی شکم خوابیده هستی شیر بخوری
کلمه های مم و با رو هم میگی ، وقتی شیر میخوای میگی مم خیلی ناز میگی عزیزم دلم ضعف میره
اینم عکس آرش من در هفت ماهگی
غذا خوردن آرشی عزیز ما ، ماشاالله سوپ خوردن رو خیلی دوست داری و غذاهای خوشمزه مامانی رو خیلی دوست داری .
آرشی و اردلان جون اینجا تولد عمو مسعود هم بود اومده بودن خونه ما