آرشآرش، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

روزشمار زندگی آرش جون

سی و دو ماهگی آرشی

1392/6/19 19:48
نویسنده : مامان مصی
495 بازدید
اشتراک گذاری

از حال و هوای دو سال و هفت ماهگیت بخوام بگم حرف زیاده, خیلی شیطون شدی و یکم هم حرف گوش نکن

این سری که رفتیم تهران تا رسیدیم شما اسهال شدی و همش درگیر دکتر رفتن و سونوگرافی (چون دکتر گفت شاید رفلاکس داشته باشی که نداشتی خدا رو شکر) و یه سری آزمایش داد که شما یکم کمبود آهن داشتی که دکتر بهت دارو داد

بعدم عروسی دوست بابایی, عمو صادق بود ما هم شما رو گذاشتیم خونه عزیز و رفتیم, خیلی به ما خوش گذشت به به

حالا از شیطنت ها بگم وقتی بهت میگیم کاری رو نکن یه جوری کارت رو توجیح میکنی , میگی مامان بزار ببینم چی میشهتعجب

از خواب هم که بیدار میشی میای به بابات میگی بابایی برنامه امروزمون چی؟؟

میای دم آشپزخونه و به من میگی مامانی میشه وسایلم رو بردارم بعد میری جعبه ابزار رو برمیداره میاره میشینه کنار باباش انبردست و پیچ گوشتی رو برمیداره بازی میکنه

کلا به جعبه ابزار خیلی علاقه داره, یه بازی چرخ دنده هم داره که میریزه و چرخ دنده ها رو درست میکنه خیلی باهاش سرگرمه

حالا بریم سراغ عکس

اینجا شام خاله آرزو دعوتمون کرده بود رفتیم کلبه و بعدش با خاله مریم و ارزو رفتیم باغ گلها, اینم عکسش

32

32

 

اینجا هم داری مهندسی میکنی و با پیچ گوشتی کوچیک داری پیچش رو باز میکنی

32

 

اینجا هم رفته بودیم تهران خونه عزیز اسباب بازی روژین رو ریختی و داری بازی میکنی

32

یه شب با دایی سعید و زن دایی بهناز و عمو محسن و خاله لیلا و روژین رفتیم کباب ترکی و بعدش رفتیم دربند و خیلی بهمون خوش گذشت

32

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)